دلسا جوندلسا جون، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

ترنم ترانه های کودکی دخترم

رویش اولین دندون

هورااااااااااااااااااا دخترم دندون دار شده    عشق من اولین دندونش بدون دردسر نیش زد وقتی دیدم که داشتم کمی ژله با انگشت میذاشتم دهانش و انگشتم خورد به دندونش خیلی خوشحال شدم  و زود رفتم خونه مامانی و به مامانی و خاله ها گفتم درست زمانی که سه روز مونده 11ماهش تموم شه. واست دندونهای سالم و محکم و با استقامت آرزو دارم نفس مامان.   مراقب مرواریدای قشنگت باش ...
30 فروردين 1394

10,11ماهگی

دختر گلم این روزا داره با رورویکش بدو بدو میکنه و عاشق رورویکشه. دلسایی نشستن رو تو هفت ماهگی.... سینه خیز رو آخرای نه ماهگی و چهاردستو پاش که شوق و شادی منو دو چندان کرد رو اول ده ماهگی شروع کرد آخه من از 4دستو پا رفتن دلسا قطع امید کرده بودم چون خیلی تنبل بود ولی دلسا کلا از وقتی راه افتاد عوض شد کلا تبدیل به یک دختر شرو شیطون شد که هرکی میبینش البته واسه یک تایم طولانی میفهمه که این دخملی چقده بلاست. خداروشکر که زمستون تموم شد و بهار داره از راه میاد من عاشق بهارو تابستونم. زمستون همش تو خونه اسیر بودم مخصوصا امسال به خاطر دلسا اکثر اوقات زندونی بودیم تو خونه و فقط بهمن ماه رو رفتیم مسافرت که حال و روحیه مون عوض شه ولی خسته تر برگشت...
18 فروردين 1394

فشرده خاطرات در7،8،9 ماهگی

سلام به همه ی دوستای خودم و دخترگلم خیلی خیلی دیر اومدم و صدالبته با کلی حرف واسه دخترم، الان نمیدونم از کجا شروع کنم واست بگم از شیطونیات از جیغات از اولین سفرت از سینه خیز و چهاردستو پارفتنت ............ خوب این روزا شدید منو درگیر خودت کردی تو حدی که فرصت آپ کردن وبلاگت رو پیدا نمیکردم البته لپ تاپم هم به مشکل خورده بود که اونم یک دلیلش بود ، بگذریم تابیدار نشدی بریم سراغ خاطرات جیگرم عشقم دلسام.................. دلسای من این روزا داره آخرین ماههای سال اول زندگیش رو طی میکنه و حسابی بلا شده و جیغهای دلنشینش  (البته واسه ما) همچنان همراهشه و هرجا بریم با جیغاش نی نی ها رو میترسونه و همه ی بچه های همسن و سالش از دست جیغ...
8 فروردين 1394
1